#حق_الدوله

#بے_نآمے #حق_الدوله...ادامه مطلب

ڪدامین صندوق را باید لبریز از برڪت ڪرد ....!!!ڪدامین ضریح را باید از طلا ڪرد ...!!!کدامین ڪشور را باید نابود ڪرد ....!!!ڪدامین کشور را باید آباد ڪرد ...!!!کودکان شهرم را بنگرید ...!!!آن زمان ڪه ، به #حق_الدوله...ادامه مطلب

#التماس_تفکر شدت آتش به حدی است ڪه امکان امداد رسانی نیست #پلاسڪوشدت انفجار به حدی است ڪه امڪان امداد رسانی نیست #معدن_یورتدمای حرارت به حدی است ڪه امڪان امداد رسانی نیست #سانچیمنطقه ی سقوط هواپیما به #حق_الدوله...ادامه مطلب

خوب است و عمري خوب مي‌ماندم ردي که روي از عشق مي‌گيرد دنيا اگر بود بود و بد تا کرديک مردِ عاشق،خوب ميميرد! از بس بدي ديدم به خود گفتمبايد کمي بد را بلد باشم ... من شيرِ پاک از مـادرم خوردمدنـيـا مجابم #حق_الدوله...ادامه مطلب

این خانه سیاه مانده مادر،مادر همه جای خانه خالی است قحطی زده روزگارمان را،سر سفره خشکسالی است هر کس طرفی،شلوغ ممنوع،دیوار میان‌مان کشیدند خورشید،شلوغ کرده انگار،چادر سر آسمان کشیدند بختک سر راه را گرف #حق_الدوله...ادامه مطلب

مدتی هست خدا رفته برون از نظرمنه چنین بودم و یڪ فاجعه امد به سرم...قصه اینجاست ڪه من اهل عبادت بودمصبح وظهروهمه شب روبه سعادت بودم...باورم بود ڪه حاجی شدن از ایمان استشیخ و ملا واذان گوی محل انسان است...باورم بود که مفتی محل درویش استهرچه میگویداز ایمان بخدای خویش است...چند سالی به همین حال وهوا طی ڪردممن ندانستم از این کار چه حاصل ڪردم...یاد دارم ڪه به یڪباره پشیمان گشتمالغرض حاصلش این بود ڪه آگه گشتم...دیدم انگار ڪه این ریش و عبا وتسبیح همه اسباب ریا باشد و باب تفریح...پس ان چهره ی معصوم بدیدم شیطانڪه خورد مال یتیمان و ندارد ایمان...سر من بند به یڪ ضای والظالیییین بودڪار او نفت و صدورش به یمن یا چین بود...حاجی انگار ڪه فهمیده عجب خر شده امچشم بر بسته ڪمی ڪور وڪمی ڪر شدم...پیش خود گفته ڪه تا ذڪر و دعا میخوانداز وطن هر چه درون هست به ما میماند...من در ان لحظه ز تزویر و ریا دور شدم به خودم امدم از باور خود دور شدم...بعد از ان ڪم ڪم از ایمان خودم خسته شدمبخدا ڪفر نگویم زخداوندی او خسته شدم...دیدم انگار از این دین ڪه به من هدیه شدهسهم حاجی همه پول وسهم من سجده شده...#دژڪــــامـ@Cofe_Dejkam+ نوشته شده در  جمعه بیستم بهمن ۱۳۹۶ساعت 14:55&nbsp توسط دژڪـــــــــــــام  |  #حق_الدوله...ادامه مطلب

واعظی گفتا ڪه ایمان تو ڪو؟گفتمش آنجا ڪه حرف زور نیستگفت دوریاز حقیقت، بازگردگفتمش راه حقیقت، دور نیستگفت توبه ڪن بیا دنبال منگفتمش افسوس، چشمم ڪور نیستگفت در تڪیه جایت خالی استگفتمش تیره است آنجا نور نیستگفت پای منبر من نڪته هاستگفتمش افسوس زیرا سور نیستگفت قرآن را ڪنم تفسیر، منگفتمش جهل و حقیقت جور نیستگفت دوره ڪن مفاتیح الجنانگفتمش مجنون نیم ماجور نیستگفت شاد و خرمی ای دوزخیگفتمش با غم ڪسی مسرور نیستگفت اجباراً بیا سوی بهشتگفتمش در دین ڪسی مجبور نیستگفت دلها موم افسون منندگفتمش نیشت، ڪم از زنبور نیستگفت مستی بوسه بر رویم نزنگفتمش مستیم از انگور نیستگفت مستی غافلی هوشیار شوگفتمش حرف خم و مخمور نیستگفت باید تا مجازاتت ڪنمگفتمش هنگام نفخ صور نیستگفت خلقی را هدایت ڪرده امگفتمش صیدی تو را در تور نیستگفت دلشوره زدی در جان منگفتمش حق، تلخ باشد شور نیست#دژڪــــامــ+ نوشته شده در  جمعه بیستم بهمن ۱۳۹۶ساعت 22:38&nbsp توسط دژڪـــــــــــــام  |  #حق_الدوله...ادامه مطلب

#ایران #زن #زنانﭼﺎﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺒﻨﺪ !!!ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯾﺖ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ !!ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻧﮑﻦ !ﺍﮔﺮ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﯾﺒﺎ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺵ ...ﺩﺧﺘﺮﮎ ! ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﻦ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ... ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ !!!ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ ،ﻭﻟﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺍﻧﺪ ...ﺩﺭ شهر ﺻﺪﻫﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺷﺨﺼﯽ ﺩﺍﺭﯼ ، ﺍﻣﺎ ﻣﻘﺼﺪ ﻫﻤﻪ ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺧﺎﻟﯿﺴﺖ ﻭ ﺑﺲ ...ﮐﻤﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﻟﺮﺯﻩ ﺑﺮ ﺑﺪﻧﺖ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ...ﺩﺧﺘﺮﮎ !!!ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻩ ﻫﺎﺳﺖ ... ﻭ ﺳﯿﺮﺍﺏ ﺷﺪﻥ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ ...ﺍﺯ ﺩﯾﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﮔﺮ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺷﯽ ‏«ﻫﺮﺯﻩ ﺍﯼ ‏» ... !ﮔﺮ ﺧﻮﺵ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺎﺷﯽ ‏« ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺍﯼ ‏» ... !ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺪﺍﺧﻼﻗﯽ ... !ﺍﮔﺮ ﺳﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻗﯿﻤﺘﺖ ﺑﺎﻻﺳﺖ !!!ﺑﻬﺮﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﺧﺮﯾﺪﻧﯽ هستی ، ﺧﻮﺍﻩ ﻧﺮﺥ ﮐﻢ ، ﺧﻮﺍﻩ ﻧﺮﺥ ﺯﯾﺎﺩ !!!ﺩﺧﺘﺮﮎ !!!ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﻝ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ...ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﺮﺍ ﺷﻮﻡ ﻭ ﻧﺎﻗﺺ ﺍﻟﻌﻘﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ !...ﻗﯿﻤﺖ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﺗﻮ ﻧﺼﻒ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ ... !ﺗﻮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻣﻮﯼ ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺷﻮﻫﺮﺕ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﯽ ...ﻭﻟﯽ ﺷﻮﻫﺮﺕ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺪﻥ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﺳﻪ ﺯﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﯾﺸﺎﻥﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﯽ !!!!ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﯽ ﺗﺎ ﺗﺮﺍ ﮐﺎﻓﺮ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺣﻖ ﺷﺮﻋﯽ ﺷﺎﻥﺍﺳﺖ به تو تجاوز گروهی کنند ﻭ ﺗﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺪﻥ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎنشان ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻧﻤﻮﺩﻥ ، ﻟﻤﺲ ﮐﻨﻨﺪ #حضرت نان#انسانیت#كتاب آسماني #اسید_پاشی #هزینه_درمانی #عاشق#ممدنوبري#دژڪـــــــــــــام + ن #حق_الدوله...ادامه مطلب

کافه بی تو چقدر دلگیر استکافه بی تو چقدر تکراری ستگیج و مبهوت و خنده آور و تلخمثل سرگیجه های سیگاری ست کافه بی تو فضای مسمومی ستپاتوق مردهای مشروبی ستجای هر زهرمار و هر گندی ستبی تو کلاً جهنم خوبی ست بی تو در کافه ها خراب شدمکافه بی تو به جان من افتادبعد تو هر چه قهوه آوردندیخ زد و از دهان من افتاد گم شدم توی کافه ها هر شبول شدم مثل یک «سگ ولگرد»کافکا را به دست من دادندکافه از شهر-بی تو- «مسخ»ام کرد بی تو در کافه ها مرا می سوختلب سیگار را لب سردمهی تو را جای دود سیگارمدر ته سینه حبس می کردم شده ام کافه گرد ولگردیکه به دنبال کافه می گردمبی تو هر کافه را محک زده امکفر هر کافه را در آوردم پاره خطّ شکسته ای شده امکه به آخر رسیده ام بی توهر چه که توی کافه گردی هاگیرم آمد کشیده ام بی تو بعد تو پاسدار شعر شدندکافه هایی که در کرج بودندشب به شب بی قرار دیدارِشاعری با کلاه کج بودند#دژڪـــــــــام + نوشته شده در  پنجشنبه هجدهم آبان ۱۳۹۶ساعت 21:52  توسط دژڪـــــــــــــام  |  #حق_الدوله...ادامه مطلب

این چه شوریست ڪه بر دوور قمر میبینم؟ همه را منزوی و گیج و پڪر میبینم چه بلایی به سر نسل جوان آوردیم ؟ ڪه شبانه همه را زیر گذر میبینم مادران را همه سر خورده و سر در گوشی پدران را سر ڪاناپه دمر میبینم دختران را همه سرگرم خودآرائی خویش پای قلیون همه جا جمع پسر میبینم آنقدر سیخ شده موی سر نسل جوان در خیابان همه را شانه بسر میبینم شعر میگویم و از گفته ی خود مٵیوسم بسڪه هی دور و برم توپ و تشر میبینم واقعا نیست نه در ببر و نه در گرگ نه مار آنچه امروزه در این نوع بشر میبینم ڪفش نو میخرم و موقع مسجد رفتن جایشان گیوه ی ڪهنه پَسِ در میبینم دوستان را همه از زهر و هلاهل بدتر دشمنان را همه از قند و شڪر میبینم رفته در فقر و بدهڪاری و بداخلاقی مردمانی همه تا حد ڪمر میبینم توی آمار جهانی همه جا در جدول خویش را پشت سر هند و قطر میبینم جز همین ساحل خشڪیده ی بی ماهی نیست آنچه از وسعت دریای خزر میبینم جای تولید و ترقی فقط از دولتها هی سفر پشت سفر پشت سفر میبینم #دژڪـــــــــامـ #حق_الدوله...ادامه مطلب